<h2>.: مربی؛ مرجعی برای مربیان تربیتی :.</h2><span></span>
مربی؛ مرجعی برای مربیان تربیتی
موضوعات
تبلیغات
تبلیغات

سال ۸۸ بود و متأسفانه جوّ مدرسه نیز تحت تأثیر جامعه، غبار آلود و ملتهب شده بود. دانش آموزان دو دسته شده بودند و بر سر موضوعات مطرح در جامعه با هم بحث و درگیری می کردند. طیف طرفدار کاندیداهای شکست خورده، خیلی کمتر بودند، ولی بخاطر اینکه در جوّ بدی قرار گرفته بودند و برخی دیگر از بچه ها آنها را با فتنه گران جامعه مقایسه می کردند، بسیار ناراحت بودند. بعضی از بچه ها با دیدن آنها، به کاندیداهای شکست خورده لعن و نفرین می فرستاند و چند بار مداخله ما و جلوگیری از این برخوردها از سوی هر دو طرف، حاصلی نداشت. صحبت های مدیر و تهدیدهای او نیز کار را درست نکرد، بلکه همه چیز را تبدیل به یک جنگ مخفی می کرد! شعار نویسی بر روی کمد دانش آموزان را کم داشتیم که آن هم شروع شد!!! سال نو آغاز شده بود و تصاویر مقام معظم رهبری را به همراه شعار سال نصب کرده بودیم. دانش آموزان طیف ارزشی مدرسه، من را برادر صدا می کردند و با دیدن من قوّت قلب می گرفتند، و گروه طرفداران معترضین، ما را دشمن خود فرض می کردند. از این رو قصد کردند، این بار فعالیت خود را گسترش داده و اصطلاحاً این بار حال ما را بگیرند! در یکی از زنگ های تفریح چند نفر از دانش آموزان را دیدم که با سوزن ته گِرد، در حال پاره کردن تصاویر نصب شده توسط ما بودند. با دیدن من انگار دنیا روی سرشان خراب شده باشد، بشدت ترسیده و شروع به عذر خواهی کردند و از ترس فقط مانده بود که.....؛ در هر صورت با آرامش به سمت اتاق تربیتی مدرسه بردمشان، بچه ها را به سمت دفتر پرورشی هدایت کردم. با وجود اینکه خیلی از موضوعات پیش آمده و در نهایت این اتفاق؛ ناراحت بودم. عصبانیت خود را کنترل کردم و با آرامی با بچه ها شروع کردم به صحبت. آنها که خود را برای برخورد سخت و تنبیه آماده کرده بودند؛ متعجب، به صحبت های من گوش می کردند. در نهایت به آنها قول دادم این موضوع پیش من به امانت می ماند و آنها را راهی کلاس کردم. روزهای بعد با دیدن من، سلام و علیک گرمی می کردند و من هم هر چند وقت یکبار قول خودم را برایشان یادآوری می کردم و به آنها اطمینان می دادم که کسی از ماجرا خبردار نشده است. آنها هم برخلاف قبل، خیلی آرام شده بودند و با این اتفاق، گروه مقابل نیز دیگر رقیبی برای خود نمی دید، و جو مدرسه عادی شده بود. سال تحصیلی تمام شد و بچه ها به مقطع بالاتر رفتند. هر از گاهی آن گروه دو سه نفری که آن اتفاق را رقم زده بودند را می دیدم. با دیدن من و از اینکه به مقطع بالاتر در مدرسه معرفی شده بودند، مطمئن بودند که ماجرا را مخفی نگه داشته ام و از این موضوع هنوز خوشحال بودند. اما این پایان ماجرا نبود. چند سال از این ماجرا گذشته بود و بچه ها از مدرسه رفته بودند و من هم تقریباً از آنها بی خبر بودم. یک روز تابستانی بود و نزدیکای غروب آفتاب، در پارک نشسته بودم. یکی از بچه هایی که آن روز نقش اصلی را نیز در ماجرا داشت، سوار بر دوچرخه داخل پارک دیدمش. ناگهان نگاه او نیز در نگاه من گره خورد، و با سرعت به سمت من آمد. دوچرخه اش را به زمین گذاشت و به سرعت و با احترام پیش من آمد و من نیز از جام بلند شدم تا با او سلام کنم و دست بدهم. اما او من را غافلگیر کرد، او بدون مقدمه من را در آغوش گرفت و بوسید... و همه اینها به خاطر یک برخورد محترمانه با آنها بود...

... باتشکر از گمنام ...

یکی از مدرسین تجربه ای ناخوشایند در کلاس خود داشتند که بدنبال راهکار بودند؛

تجربه ایشان و راهکار پیشنهادی را برای استفاده دیگر مدرسین عرض می کنم :

- یکی از فراگیران ۲۰ دقیقه دیر به کلاس آمد و به ایشان گفتم چرا دیر آمدید.

- گفتند حالا که آمدم به بقیه هم همینطور گیر می دهید !!

- کلاس را ادامه دادم و ایشان شروع کرد به ایجاد دردسر و سوالهای بی ربط و ... 

با آنکه آرامش خودم را حفظ کرده بودم ولی تحملش برایم در کلاس سخت بود و سوالات و چالشهای او کلاس را شاکی کرده بود.

مدتی گذشت و در اواسط کلاس با اعلام این مطلب که کلاس بدرد نمی خورد، کلاس را ترک کرد.

....................

در مورد کیس مذکور و چالش در تدریس،

نکات زیر به ذهنم می رسد

که خدمت دوستان علاقمند به تدریس عرض می کنم :


 تأخیر ورود افراد در ابتدای کلاس امریست عادی و نباید با این چالش برخورد قهری نمود.

در زمان ورود فرد جدید به کلاس اگر در حال صحبت هستید، سکوت کنید و با سلام و احترام، ایشان را به محل های خالی راهنمایی کنید. 

بدانید که این فرد بدلیل تأخیر، کمی استرس دارد پس مراقب ایشان باشید، شاید بعضی از فراگیران بخواهند با ایشان شوخی نمایند یا اذیتش نمایند که شما باید مراقب رفتارهای اینچنین باشید.

اگر فردی در کلاس با شما شروع به تقابل کرد، خونسردی خود را حفظ کنید. از حمله ایشان ناراحت نشوید و ریشه این تعارض را بررسی کنید؟! احتمال زیاد عامل آن خودتان هستید.

از قدرت خود در کلاس استفاده نکنید.

به صحبتهای ایشان خوب گوش کنید.

اگر متوجه شدید که هدفش مقابله با شماست، با ایشان مقابله نکنید.

 از نیرو و انرژی بقیه کلاس، برای ساکت کردن ایشان و پاسخ به حمله های غیر منطقی ایشان استفاده کنید.

 هیچوقت خودتان را سپر قرار ندهید. شما چه ببرید و چه ببازید باخته اید.

در زمان برگزاری کلاس، مدیر کلاس شما هستید و نباید کسی را برنجانید و یا کسی باعث رنجش شما و دیگران شود.

اگر در کلاس فردی از شما ناراحت شد، حتماً بعد از کلاس با ایشان صحبت کنید و از دلش در بیاورید.

شما سه نقش مهم دارید که این نقشها شما را در چشم فراگیران بزرگ می کند.

این سه نقش به سه میم مشهور هستند. 

_ م مثل میزبان. یعنی فراگیران مهمان شما هستند پس میزبان خوبی باشید.

_ م مثل مربی. مثل یک مربی اهداف رفتاری کلاس را محقق کنید. برای ایجاد یادگیری اگر لازم شد مثل یک مربی سخت گیر باشید. 

م مثل مادر. نگاهی شبیه مادر یا پدر به فراگیران داشته باشید.

فنون تدریس و مهارتهای ارتباطی کم اهمیت تر از تسلط به محتوا نیست، پس تا می توانید مهارتهای ارتباطی و مهارتهای تدریس خود را توسعه دهید.

... محمدباقر مرادی ...

... برای دریافت اندازه اصلی، بر روی تصویر تلیک نمایید ...

دوستان
نظرات و پیشنهادات خود را برای بهتـــر شدنِ کارِ مربـــی به ما انتقال دهید.
محتوا و مطالـــب فرهنـگی - تربیــتی خود را حتــماً برای ما ارسال نمایید.
رونوشت (کپی) از مطالب تارنمای مربی ترجیحاً با قید منبع آزاد است.
استفاده تجاری از مطالب این تارنما مجاز نبوده و منوط به اجازه ما می باشد.
مربی؛ مرجعی برای مربیان تربیتی
|
www.morabbee.ir
ارتباط با ما: ۰۹۱۹۶۲۲۵۹۳۴

ابزار رایگان وبلاگ

رایانامه (ایمیل) خود را وارد نمایید: