28 اصل برای ارتباط با کودکان:
اگر میخواهیم با کودکانمان ارتباط برقرار کنیم باید به چند نکته اساسی توجه کنیم:
1- کار با کودک، نیاز به داشتن صبر و حوصله فراوان دارد و این که بتوانیم احساسات خود را کنترل کرده و و از کوره در نرویم.
2- کار با کودک، نیاز به خودشناسی و خود آگاهی دارد و باید بدانیم چه انتظاری از کودک خود داریم پس ابتدا خود را بشناس.
3- باید به احوال کودک خود دانا باشیم و با مطالعه کتب روانشناسی و تعلیم و تربیت دانش خود را افزایش دهیم...
4- باید در آن چه که به کودک خود میگوییم، صادق باشیم و به آن چه که میگوییم عمل کنیم. (اصل صداقت)
5- باید دارای ثبات عاطفی باشیم و هر لحظه به حالی در نیاییم... (اصل ثبات)
6- کودکمان را همان گونه که هست بپذیریم. (اصل پذیرش)
7- طوری با بچهها رفتار کنیم که تا خودشان قوانین و دستوراتی را که ما میخواهیم انجام دهند و رعایت کنند و این راه حل خوبی است. آنها میخواهند قوانین و دستوراتی را که باید رعایت کنند، درک کنند و البته این راهحل خوبی است تا خودشان محدودیتها و باید و نبایدها را در نظر داشته باشند.
8- کودکمان را با کودک دیگر مقایسه نکنیم ، بلکه با خودش مقایسه کنیم و بدانیم که بطور مطلق هیچ کودکی شبیه کودک دیگر نیست. (اصل فردیت)
9- نباید نظریات خود را به او تحمیل کنیم. باید اجازه دهیم وقتی میخواهد بازی کند یا کتابی برای خواندن انتخاب میکند، خود اسباب بازی و کتابش را انتخاب کند. (اصل خود تصمیم گیری)
10- سعی کنیم با ایجاد فضای اطمینان بخش، رازدار و محرم اسرار کودک باشیم. (اصل رازداری)
11- در کار کردن با کودک سعی کنیم مساوات و عدالت را رعایت کنیم. نباید فاکتورهایی چون زیبایی، هوش و .... احساساتمان را تحت تاثیر قرار دهد و تبعیض قائل شویم و به کودک دارای این فاکتورها توجه بیش از حد معمول، ابراز داریم. (اصل مهار احساسات)
12- هیچگاه به کودک نگوییم: تو دیگر بچه نیستی؛ زیرا او بزرگ هم نیست و بدین ترتیب با گفتن این جمله در او ایجاد اضطراب میکند. به جای همه این حرفها بهتر است دلیل انجام دادن کاری یا انجام ندادن کاری را برایش توضیح دهیم.
13- دوست داشتن یا نداشتن کودک ربطی به درست انجام دادن کارش ندارد؛ اگر کودکی کار نادرستی انجام داد، دلیل نادرستی آن کار را برایش توضیح دهیم نه اینکه بگوییم: دوستت ندارم و با این گفته در او ایجاد ناامنی و اضطراب کنیم.
14- باید بین خود و کودکمان فضایی ایجاد کنیم که او بتواند آزادانه احساسات خود را بازگو کند.
15- در هر فرصتی با کودکمان صحبت کنیم و ارتباط کلامی برقرار کنیم. همچنین سعی کنیم با فرهنگ لغات کودک آشنا شویم. کودکان سنین پایین را محکم در آغوش بگیریم.
16- نسبت به نیازها، خواسته ها، علاقهمندیها و مسائل و مشکلات کودک حساس باشید و اقدام مناسب به عمل آورید. مثلا: راستی کتابی را که دنبالش بودی پیدا کردی؟
17- برای کاهش اضطراب و حفظ ثبات عاطفی در میان کودکان، بین مربیان و کلیه کسانی که با کودک سر و کار دارند، بایستی هماهنگی وجود داشته باشد. ( اصل هماهنگی میان کلیه مربیان تربیتی)
18- در کار با کودک از تعصب و پیش داوری بپرهیزید و از برچسب زدن به کودکان خودداری کنید.
19- به پرسشهای بچهها در صورتی که پاسخ آنها را میدانیم با صداقت جواب دهیم و در صورتی که نمیدانیم با شهامت بگوییم: «نمی دانم».
20- با هر کودکی مطابق روحیه او باید رفتار کرد. پس سعی کنیم روحیه کودک را بشناسیم.
21- کودک را حتی المقدور در انجام کارهای مربوط به خودش مشارکت دهید.
22- ما اگر میخواهیم بزرگسال را بشناسیم ناگزیر هستیم که کودک را بشناسیم.
23- والدین باید برای رفتار فرزندانشان حدودی را مشخص کنند و اجازه ندهند فرزندان از آن تعدی کنند.
24- والدین باید ابزار یا موقعیتی را فراهم آورند تا کودک بیاموزد در برابر هر عملی، چه نتیجهای در انتظار اوست.
25- به کودکان به جای دستور، پیشنهاد بدهیم. این راه بچهها را از این شانس که تصمیمگیری را یاد بگیرند، محروم میکند.
26- تهدید توخالی و پیشنهاد پوشالی دو اشتباه بسیار بزرگ هستند که باعث میشوند شانس تشویق کودک و القای روحیه همکاری را از کودک بگیریم.
27- به دور از درگیری، اقتدار خود را به کودک نشان دهیم. تسلیم شدن در مقابل پریشانی و تقلای کودک، نتیجه خوبی نخواهد داشت. به عنوان پدر و مادر، گاهی باید خیلی پُرطاقت باشیم.
28- مدیر باشیم نه دیکتاتور، هرگز سعی نکنیم کودکمان را با زور و اجبار، مجبور به اطاعت و فرمانبرداری کنیم، چرا که حتماً شکست میخوریم. به جای این که به وظیفهمان مانند یک دیکتاتور نگاه کنیم، با وظیفه والدین مانند یک مسئله مدیریتی کنار بیاییم. در این صورت زندگی روزمره خانوادهمان همیشه درگیر کشمکش نخواهد بود.
نظرات (۰)