احتمالا کودکانی را دیدهاید که پس از یک اشتباه سهوی، ساعت ها به مادر یا پدر خود چسبیده و با گریه و زاری از او میخواهند که او را ببخشد و یا نگران هستند که پدر و مادر ناگهان ترکشان کند.
«دیگه دوستت ندارم، دیگه مامان تو نیستم، من میرم بابای پارسا میشم اون خیلی مودب تره، اگه یه بار دیگه این کارو بکنی دیگه منو نمی بینی، خیلی بچه ی بدی هستی دیگه باهات هیچ وقت حرف نمیزنم!»
اینها جملاتی هستند که همهی ما متاسفانه گهگاهی از زبانِ پدر و مادران برای تنبیه کودکان میشنویم. غافل از این که این جملات همچون زهری وارد بدن کودک میشوند و الگوی «به هرچه می گویند گوش بده وگرنه طرد میشوی» در کودک شکل میگیرد.
گاهی برخی مراجعانم از این گلایه دارند که چرا کودکانشان در بازی با کودکان دیگر به هرچه آن ها بگویند گوش می دهند، اگر کودک دیگر اشتباه کند باز هم این کودکان آنها هستند که عذرخواهی می کنند و به اصطلاح به آن ها باج می دهند تا «فقط باشند»، وقتی مسئله ریشه یابی می شود به الگوی اضطرابی در کودک بر میخوریم که اتفاقاً از جانب پدر و مادر به او خورانده شده است.
«باج بده تا پذیرفته شوی، باید هـــرچه دیگران می گویند انجام بدهی وگرنه تو را ترک خواهند کرد و تو تنها خواهی شد»، این ها باورهایی است که در ذهن این کودکان شکل گرفته، همین باور، گاهی موجب میشود تا گاهی کودک جرئت ورزی خود را از دست بدهد و از منافع خود چشم پوشی کند و حتی در مواردی که موردنیاز است نتواند به دیگران بگوید «نه». البته موضوع به اینجا ختم نمیشود...
... منبع گمنام ...
نظرات (۰)