خاطره ای از آقای قرائتی در مورد کارت عروسی:
من یک کارت عروسی از یک دختر خانمی که خانه پدرش رفتم، دستم آمد. از بس جذب این کارت شدم، کارتش را با خودم آوردم قم. یکی از افراد محترم تبریز، دخترش را عروس می کند بعد در کارت عروسیش می نویسد که: بسمه تعالی. دوشیزه فلانی و آقای فلانی به ازدواج هم در آوردند. بنا داشتیم جشن با شکوهی بگیریم شما را هم دعوت کنیم. اما تصمیم گرفتیم بودجه جشن را بدهیم به یک خواهر و برادر و آن ها هم ازدواج کنند. بنابراین جشنی نداریم کارت را فرستادیم که بدانید ما عروس شدیم ولی تشریف نیاورید. این کارت، کارت اطلاع بود که بدانید که ازدواج شد. گرچه از دیدارتان محرومم ولی امیداورام این عمل انقلابی اسلامی را بپذیرید. و اگر یک سال تشریفات ازدواج در ایران کم بشود، دختر و پسری بی زن و بی شوهر نمی مانند و اگر یک سال پول هایی که در ساختمان ها خرج دکور سازی می شود کم بشود، کسی بی خانه در ایران نمی ماند.
... کارت عروسی عمار، ایده ای فرهنگی؛ اینجا را ببینید ...
(برای ایده گرفتن مجموعه های فرهنگی در کارهای مختلفشون و بویژه دانشگاهیان)
رایانامه (ایمیل) خود را وارد نمایید:
نظرات (۰)