دنیای امروز با دیروز تفاوت بسیار دارد، امروزه رقبای تربیتی والدین بسیارند،
کوچکترین کوتاهی در باب تربیت فرزند ممکن است عواقب سنگینی داشته باشد....
🍁رقبای تربیتی والدین:
🔸می گفت:
فکر نمی کنی بیش از اندازه داغ کرده ای و مباحث تربیتی را بزرگ کرده ای؟
مگر ما خودمان چطور بزرگ شدیم؟
مگر پدران و مادران ما این نکاتی را که شماها امروز می گویید بلد بودند؟
حالا که آنها این نکات را رعایت نکردند، ما دزد و قاچاقچی از آب درآمدیم؟
🔹گفتم: چند سال داری؟
گفت: 38 سال.
گفتم: دوران نوجوانی ات را یادت هست؟
گفت: کوران جنگ.
گفتم: اول آنکه به نظر من پدر و مادرهای ما بسیاری از قواعد تربیتی را به طور "ناخودآگاه" اجرا می کردند.
اما از این هم که بگذریم، در آن زمان اگر پدر و مادری فرزندش را درست تربیت نمیکرد، چه اتفاقی می افتاد؟
چه خطراتی او را تهدید می کرد؟ بگذار برایت بگویم.
اگر در آن زمان پدرم مرا کتک می زد و از خانه بیرون می انداخت، بیرون که می آمدم در خانه همسایه، حجله شهادت پسر همسایه را می دیدم که همین هفته پیش به شهادت رسیده بود.
سر کوچه که می رفتم، به مسجد می رسیدم و روی تابلو اعلانات در کنار اعلامیه چند شهید، اطلاعیه اعزام برای جبهه را می دیدم.
به مرکز شهر که می رفتم تشیع جنازه یک شهید و اعزام رزمنده ها با اتوبوس به جبهه را می دیدم. مادرها هر کدام در حال خداحافظی با پسرانشان بودند و پدرهای رزمنده هم سر فرزندانشان را در آغوش گرفته بودند....
...باید به دنبال راه انحراف می گشتم تا منحرف می شدم. راهی را که پیدا می کردم چه بود؟
گوش دادن به چند نوار کاست ترانه که از آن طرف آب آمده بود. آن را هم که می خواستم تهیه کنم، باید پول تو جیبی یک ماه یا دو ماهم را می دادم و می خریدم.
تازه آن قد هم وحشت داشتم که تا خرید و فروش انجام می گرفت از شدت هول و ولا چند سالی از عمرم کم می شد. این نوار را کجا باید گوش می دادم؟
یک رادیو ضبط زهوار در رفته ای داشتیم که پدرم بالای سر خودش می گذاشت و دم به دقیقه اخبار گوش می داد و سخنرانی و آهنگران و کویتی پور. مادرم هم صبح ها روشنش می کرد و برنامه خانواده را گوش میداد.
اگر یک لحظه از کنارشان جدا می شد، مثل مادری که بچه اش را گم کرده می فهمیدند. تلویزیون هم که دو کانال بیشتر نداشت.
ویدئو کالایی کم یاب که چه عرض کنم نایاب بود که برای از ما بهتران بود؛ آن هم که منع قانونی داشت و مثل جنازه لای پتو می پیچیدند و این خانه به آن خانه می بردند و ...
فضا برای ارتباط دختر و پسر چه اندازه مهیا بود؟ اگر پسری می خواست دختری را به اصطلاح خودشان تور کند، چقدر باید دم در مدرسه می ایستاد و به دنبالش می رفت و محله خلوتی پیدا می کرد و چند دقیقه ای با او صحبت می کرد. تازه دلش خوش بود که با یک دختر حرف زده؛ البته نباید فراموش کرد که این ارتباط در صورتی بود که این دو بتوانند با زرنگی هر چه تمام از تیررس گشت ثارالله و جُندالله و کمیته در امان باشند. ....
وضعیت خیابان ها هم که پاستوریزه یِ پاستوریزه.
بی حجاب در آن زمان به کسی میگفتند که به قول آن روزی ها، کمی فُکولِش را از زیر روسری بیرون می گذاشت و با مانتویی که تا یک وجبی زمین می رسید بیرون می آمد. کمی هم لب و لُپش را سرخ می کرد. و ....
اما امروز اگر پدر و مادر، با من نوجوان بدرفتاری کرده و مرا از خود برانند چه اتفاقی می افتد؟
آیا امروز باید به دنبال راه انحراف گشت؟ امروز برای منحرف شدن نیازی به کوچه و خیابان نیست.
در خانه ای که در یک اتاقش مادر سجاده پهن کرده و با خدا مناجات می کند، در اتاق دیگری فرزندش نشسته و با دوستان جنس مخالفش در اینترنت چت می کند، با عده ای دیگر هم پیامک بازی می کند. کافی است یک دوربین به رایانه اش وصل کند و با هر کسی در هر کجایی از این دنیا ارتباط برقرار کند. برای دیدن یک فیلم مستهجن و دیدن هزاران عکس مبتذل هیچ زحمتی لازم نیست. ...
راستی اوضاع کوچه و خیابان ها چطور است؟ آیا بدحجاب های ما، تنها به گذاشتن کمی فکول بسنده می کنند؟ از اوضاع ارتباط دختر و پسر خبر داری؟ ...
گفت: نمی دانم چه بگویم.
من هم بیش از این چیزی نگفتم.
برگرفته از کتاب "من دیگر ما"
نظرات (۰)