- مردم شانس دارند به خدا... هیچی ندارن ولی خدا یه بچه بهشون داده حرف از دهنشون در نیومده از جا میپرند اون موقع ما هر چی به این (!) حرف می زنیم انگار نه انگار...
- صد بار گفتم آقا جون من از تو هیچی نمیخوام ؛ آب با من، نون با من، تو فقط درس بخون! بازم انگار نه انگار ...
- اصلاً این بچه ما اخلاقش عوض شده، شاید باورتون نشه ولی حتی حاضرنیست با ما مهمونی بیاد؛ جدیداً اینطوری شده. مهمونی که جای خود، پارک و شهر بازی هم به زور میاد...
شما هم تا حالا از این صحبتا زیاد شنیدید، مگه نه؟! میخوام در مورد یه اتفاق جالب براتون صحبت کنم، اتفاقی که خیلی اوقات باعث شده فاصله شما با متربی یا فرزندتان روز به روز زیاد و زیادتر شود، بدون آنکه متوجه موضوع باشید...
دوران نوجوانی (که نه دقیق اما به طور تقریبی دوره متوسطه اول و دوم) را در برمی گیرد دوره ناشنوایی است...
نه اشتباهی رخ نداده است؛ درست خواندید: ناشنوایی!
متربی یا فرزند شما در این سن تذکرها، حرف ها و انتقادات شما را نمی شنود. البته (و برای اینکه شما زیاد نگران نشوید) باید بدانید که فرزند شما تنها در حدود 3-4 جمله در هر روز می تواند صحبت های شما رو شنیده و به آن عمل کند و بعد از آن هر چه شما بیشتر بگویید او کمتر می شنود؛ حتی ممکن است در ذهنش برای شما جبهه بگیرد. میانگین صحبت اعضای یک خانواده ایرانی باهم تنها 17 دقیقه در شبانه روز است پس باید تلاش کنیم کمتر او را نصیحت کنیم. چاره چیست؟! باید برای اینکه او رفتار اشتباهش را اصلاح کند از راه های دیگری استفاده کنید. تا به حال دقت کرده اید در این سن، یکی از مهمترین چیزهایی که فرزند شما جذب آن می شود، فعالیت های دیداری است؟ بازی های رایانه ای – فیلم های تلویزیونی – تبلت و... خیلی از کارهای بچه ها شامل همین موضوع است.
یک اصل قدیمی را یادتان هست؟! :
فرزند (متربی) اونی نمیشه که شما دوست دارید، اونی میشه که شما هستید...
پس بهتره به جای اینکه برای هر موضوع ریز و درشتی با او حرف بزنیم یه چیزهایی را نشانش دهیم. راستی تا به حال به این نکته دقت کردید که اول امر به معروف است و بعد از آن نهی از منکر؟ این یعنی اینکه برای اینکه به متربی یا فرزندم بگویم این کار را نکن حتماً باید قبلش یک جایگزین را انتخاب کرده باشم. چرا تلاش می کنید از هر فرصتی برای تذکر دادن بهره ببرید؟ : مهمونی، پارک و هنگام قدم زدن تو خیابون جاهای خوبی برای تذکر دادن نیست؟ همین کار باعث می شود فرزندتان خسته شده و بیشتر می دانید تأثیر اخم شما از تذکر شما بسیار بیشتر است؟ اجازه بدهید بچه ها بیشتر اخم شما را ببینند تا انتقادتان رابشنوند، اینطوری شما زودتر به نتیجه می رسید. بررسی ها نشان داده است که نوجوانانی که نتونستند ارتباط خوبی با مدرسه یا خانواده برقرار کنند معمولاً کسانی هستند که زیاد تذکر می شنوند.
هنگامی که از او ناراحت هستید ارتباط چشمی خود را با او تقویت کنید تا آنها یاد بگیرند که از چشمان شما ناراحتی و خوشحالیتان را بفهمند. وقتی در خیابان قدم می زنید و نوجوانی را می بینید که موهای خود را مطابق عُرف و خیلی زیبا مرتب کرده است، با صدای بلند بگویید چه موهای قشنگ و مرتبی داره!! این بهتر از اونه که هر روز به فرزندتان بگویید: من از این مدل مویی که تو زدی خوشم نمیاد، آبروی منو جلوی در و همسایه بردی!! این موضوع را در مورد حجاب دختران نیز می توانیم به دخترمان بگوییم... شاید براتون جالب باشه ولی نوجوانان خیلی زبل تر از اونی هستن که شما فکر می کنید و دقیقا منظور شما را از این جمله متوجه می شوند بدون آنکه ازتون ناراحت بشن (به شرطیکه قبل از تعریف از حجاب یا موهای اون نوجوان یه آهی از حسرت نکشید!!!!!!) اون وقت فرزندتان فکر می کند که شما دارید بهش تیکه میندازید... بررسی های علمی نشان داده است، وقتی شما انتقادات خود را گوشه ای یادداشت کرده و در یک جلسه دوستانه که فضای عاطفی قوی بر آن حاکم است (و فقط شما و متربی یا فرزندتان تنها هستید) بیان می کنید، بسیار تأثیر بیشتری نسبت به زمانی که هر روز و هر لحظه به او تذکر می دهید؛ دارد...
بین خودمون بمونه
ولی شنیدن روزی ده تا تذکر خودِ ما رو هم اذیت می کند، مگه نه؟ پس یادتان باشد کمتر تذکر دهید و بیشتر بوسیله چشمانتان با متربی (یا فرزندتان) صحبت کنید. نکته مهم اینجاست که کم صحبت کردن فقط برای جاییست که شما از چیزی ناراحت هستید و می خواهید انتقاد کنید ولی در بقیه ی شرایط (مخصوصاً) وقتی خوشحالید بهترین راه برای برقراری ارتباط سازنده و مفید حرف زدنه...
شما می تونید؛ امتحان کنید...
... باتشکر از جناب آقای حمیدرضا اصفهانی مقدم ...
نظرات (۰)