یکی از مواردی که متاسفانه در اکثر قریب به اتفاق مجموعه های فرهنگی وجود دارد و مشکل سازی می کند، کمبود نیروی فعال است.
حالا نیرویی که کار اجرایی کند، کار تربیتی کند، کار رسانه ای کند یا ...
موضوع کمبود نیرو یک امر نسبی است.
شاید یک مجموعه فرهنگی، چند برابر مجموعه دیگری نیرو داشته باشد، ولی با توجه به اینکه پتانسیل و شرایط کار در آنجا بیشتر فراهم است، کمبود نیروی فعال مشکلات بیشتری را ایجاد کند.
با این وجود باز هم مجاهدانی پیدا می شوند که پا در این عرصه می گذارند و کار چند نفر را به دوش می کشند تا چراغ مجموعه های فرهنگی همچنان روشن بماند.
اما این موضوع در شرایطی خاص می تواند باعث دفع نیروهای جدید بشود.
گاهاً مشاهده می شود، عزیزانی که مسئولیتی به عهده دارند، چون فشار زیادی روی دوششان است، وقتی یکی از اعضا را می بینند که تا حدی همفکر آنها است، سریعا مسئولیتی به آنها واگذار می کنند. شخص که با فضای سنگین کار فرهنگی آشنا نیست، پس از مدتی از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کند. (در سنین کمتر از 18 سال، معمولا چون شخص احساس شرمندگی می کند، از مجموعه جدا می شود. هر چه سن او کمتر باشد احتمال جدایی شخص از مجموعه بیشتر است.)
در دادن مسئولیت نباید تنها به شایستگی های فرد نگاه کرد، بلکه باید به به فضای روانی شخص نیز توجه داشت که آیا از عهده ی فشار های کار بر می آید یا خیر؟بعلاوه باید ضرورت اجرای کار نیز برای او موضوعی حل شده باشد. بسیاری تنها به نیت استفاده از مطالب و محیط، رفاقت با اعضای مجموعه، استفاده از اردو هایی که برگزار می شود یا ... جذب مجموعه های فرهنگی می شوند ولی برای مسئولیت گرفتن و ایفای نقش در این عرصه برنامه ای ندارند. پس ابتدا باید ضرورت کار فرهنگی را برای او روشن ساخت.
(ارسالی یکی از مخاطبین بزرگوار)
نظرات (۰)