به نام خدا
وقتی که دبستان بودم مدرسمون خوب بود ولی نمیدونستم راهنماییش چجوریه. تصمیم داشتم مدرسه ی دیگه ای برم تا این که آخرای سال ششم رسید و ما رو از دبستان برای بازدید به راهنمایی بردن. اونجا با چن تا از معلمای اونجا آشنا شدیم و خیلی حس خوبی داشت ولی همه اینا یه طرف... چیزی که توجه منو بیش تر از همه به خودش جلب کرد معلم پرورشی اونجا بود و اونقدر که رفتارشون خوب بود و مهربون بودن من وسوسه شدم که راهنمایی برم همون مدرسه. خلاصه دیگه من خیلی از فضا و اینای مدرسه و به خصوص اون معلم پرورشی خوشم اومد و دیگه راجب مدرسه ای تحقیق نکردم و یه راست رفتم همونجا. رسما وارد مدرسه شدم و تو پایگاه تابستونی کلاس های مختلف و برنامه های جالبی مثل هر سال داشت. کلاسایی که برای اولین بار تو پایگاه تابستونی داشتیم و نمیدونستیم معلمش کیه من همیشه دعا می کردم که همون معلم پرورشیه باشه حتی تا این حد تاثیرگذاشته بود رو من، وقتی هم که تاثیر بذاره و نفوذ کنه به بچه ها دیگه راحت می تونه اون مفاهیم و اطلاعات مفید رو به دانش آموزا انتقال بده. و همین طور که گذشت با یه معلم پرورشی دیگه که دستیار اون یکی بود آشنا شدم. من قبل راهنمایی تو یه حال و هوای دیگه بودم ولی گذشت و گذشت تا من تقریبا از اون موقع تا حالا زمین تا آسمون فرق کرده بودم و به قول خودمون شاید یکمی مذهبی تر و آگاه تر شده بودم. تو این دوره خیلی تغییرات رخ داد که می تونم بگم تغییرات خوبی هم در من بود و همش رو مدیون خوب کار کردنای اون معلما هستم (البته داشتن گاهی اشتباه ولی در مقابل خوبیاشون به چشم نمیومد زیاد) واقعا ازشون تشکر می کنم... فقط می خواستم اینو بگم که چقدر کار یه معلم پرورشی مهمه و سرنوشت دانش آموزا به اون بستگی داره. شاید اگه معلما خوب کار می کردن من به این حد کم هم نمی رسیم و یا اگه اصلا نبودن معلوم نبود چی میشد. بازم میگم که وظیفشون خیلی مهمه. امیدوارم همه معلمای با تعهد و خوش فکر همگی موفق و سربلند باشن!
... آقا متین از تهران ...
نظرات (۰)