هشدار به مبلّغان
قبل از انقلاب در سفرى که به
کرمان داشتم وارد دبیرستانى شدم.
بچه ها در حال بازى بودند و رئیس دبیرستان زنگ
را به صدا در آورد
و ورزش را تعطیل و بچه ها را براى سخنرانى من جمع کرد.
من هم گفتم : بسم اللّه
الرّحمن الرّحیم. اسلام طرفدار ورزش است والسلام. این بود سخنرانى من، بروید
سراغ ورزش .
رئیس دبیرستان گفت : آقاى
قرائتى شما مرا خراب کردى! گفتم : تو خواستى مرا خراب کنى
و بچه ها را از بازى
شیرین جدا کنى وپاى سخن من بیاورى.
آنان تا قیامت نگاهشان به هر آخوندى مى خورد
مى گفتند: اینها ضد ورزش هستند.
و با این حرکت از آخوند یک قیافه ضد ورزش درست مى
کردى .
بچه ها دور من جمع شدند و
گفتند: عجب آقاى خوبى.
پرسیدند شبها کجا سخنرانى دارید.
من هم آدرس مسجدى که در
آن برنامه داشتم را به بچه ها دادم.
شب دیدم مسجد پر از جوان شد.
(از خاطرات حاج آقا قرائتی)