<h2>.: مربی؛ مرجعی برای مربیان تربیتی :.</h2><span></span>
مربی؛ مرجعی برای مربیان تربیتی
موضوعات
تبلیغات
تبلیغات

شاید برای یه سری مربیا، شیطون دامِش رو پهن کنه و بگه:

بابا پیامبر هم نتونست یه سری رو آدم کنه، بی خیال شوووو، آدم بشو نیستن!!!

کارایِ تو هم بی فایده ست. یعنی تو از پیامبر بالاتری!!!

جوابش این دوتا نکته ست:

یکی اینکه پیامبر برای همه هدایت رو میخواست نه فقط برای یه عدّه،

اونایی که نخواستن، خودشون مقصّر بودن، و الّا پیغمبر برای همه وقت میذاشت.

و نکته دیگه این آیه ست (مخصوصا قسمت اول آیه)؛ یعنی ما فقط باید تا جایی که میتونیم

خودمون و دیگران رو از این گنداب فسادی که دنیارو فراگرفته دور کنیم و نجات بدیم.

" یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا

وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَیْهَا مَلَائِکَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَّا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ "

سوره تحریم آیه ۶

 ﺍﻯ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ! ﺧﻮﺩ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺗﺸﻰ ﻛﻪ ﻫﻴﺰم ﺁﻥ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺳﻨﮓ ﻫﺎ ﺍﺳﺖ، ﺣﻔﻆ ﻛﻨﻴﺪ.

ﺑﺮ ﺁﻥ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻧﻰ ﺧﺸﻦ ﻭ ﺳﺨﺖ ﮔﻴﺮ ﮔﻤﺎﺭﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩﻩ، ﺳﺮﭘﻴﭽﻰ ﻧﻤﻰ  ﻛﻨﻨﺪ،

ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣأﻣﻮﺭﻧﺪ، ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ.

حدیثی درباره‏ کودکی حضرت هادی است، که نمی‏دانم شنیده‏ اید یا نه؛

وقتی معتصم در سال ۲۱۸ هجری، حضرت جواد (ع) را دو سال قبل از شهادت ایشان از مدینه به بغداد آورد،

حضرت هادی که در آن ‏وقت شش ساله بود، به همراه خانواده ‏اش در مدینه ماند. پس از آن ‏

که حضرت جواد به بغداد آورده شد، معتصم از خانواده حضرت پرس ‏و جو کرد و وقتی شنید

پسر بزرگ حضرت جواد (ع)، علی ‏بن ‏محمد (ع)، شش سال دارد، گفت این خطرناک است؛

ما باید به فکرش باشیم.

معتصم شخصی را که از نزدیکان خود بود، مأمور کرد که از بغداد به مدینه برود و در آن ‏جا

کسی را که دشمن اهل‏ بیت است، پیدا کند و این بچه را بسپارد به دست آن شخص، تا او

به عنوان معلم، این بچه را دشمن خاندان خود و متناسب با دستگاه خلافت بار بیاورد.

این شخص از بغداد به مدینه آمد و یکی از علمای مدینه را به نام «الجنیدی»، که جزو

مخالف ترین و دشمن ‏ترینِ مردم با اهل ‏بیت علیهم‏ السّلام بود – در مدینه از این قبیل علما آن ‏

وقت بودند – برای این کار پیدا کرد و به او گفت من مأموریت دارم که تو را مربی و مؤدبِ این

بچه کنم، تا نگذاری هیچ ‏کس با او رفت و آمد کند و او را آن ‏طور که ما می‏خواهیم، تربیت کن.

اسم این شخص – الجنیدی – در تاریخ ثبت شده است.

حضرت هادی هم – همان‏طور که گفتم – در آن موقع شش سال داشت و امر، امر حکومت

بود؛ چه کسی می‏ توانست در مقابل آن مقاومت کند.

بعد از چند وقت یکی از وابستگان دستگاه خلافت، الجنیدی را دید و از بچه‌ا‏ی که به دستش سپرده بودند، سؤال کرد.

الجنیدی گفت: بچه؟! این بچه است؟! من یک مسأله از ادب برای او بیان می‏ کنم،

او بابهایی از ادب را برای من بیان می‏ کند که من استفاده می ‏کنم!

این ها کجا درس خوانده‏ اند؟!

گاهی به او، وقتی می‏ خواهد وارد حجره شود، می‏ گویم یک سوره از قرآن بخوان، بعد وارد شو

– می‏خواسته اذیت کند – می ‏پرسد چه سوره‏‌ای بخوانم. من به او گفتم سوره‏ بزرگی؛

مثلاً سوره‏ آل‏ عمران را بخوان؛ او خوانده و جاهای مشکلش را هم برای من معنا کرده است!

این ها عالمند، حافظ قرآن و عالِم به تأویل و تفسیر قرآنند؛ بچه؟!

ارتباط این کودک – که علی‏ الظاهر کودک است، اما ولی‏ الله است؛ «و آتیناه الحکم صبیا» –

با این استاد مدتی ادامه پیدا کرد و استاد شد یکی از شیعیان مخلص اهل‏ بیت!

شد غلامی که آب جو آرد /// آب جوی آمد و غلام ببُرد

منبع: بیانات مقام رهبری به مناسبت شهادت امام هادی علیه السلام – ۳۰/۵/۱۳۸۳

 

 

... برای دریافت در اندازه اصلی، بر روی تصاویر تلیک نمایید ...

دوستان
نظرات و پیشنهادات خود را برای بهتـــر شدنِ کارِ مربـــی به ما انتقال دهید.
محتوا و مطالـــب فرهنـگی - تربیــتی خود را حتــماً برای ما ارسال نمایید.
رونوشت (کپی) از مطالب تارنمای مربی ترجیحاً با قید منبع آزاد است.
استفاده تجاری از مطالب این تارنما مجاز نبوده و منوط به اجازه ما می باشد.
مربی؛ مرجعی برای مربیان تربیتی
|
www.morabbee.ir
ارتباط با ما: ۰۹۱۹۶۲۲۵۹۳۴

ابزار رایگان وبلاگ

رایانامه (ایمیل) خود را وارد نمایید: