<h2>.: مربی؛ مرجعی برای مربیان تربیتی :.</h2><span></span>
مربی؛ مرجعی برای مربیان تربیتی
موضوعات
تبلیغات
تبلیغات

زنگ دوم بود در کلاس دوم راهنمایی درس داشتم نزدیک کلاس شدم سرو صدای زیادی از کلاس می آمد در زدم به کلاس رفتم اسامی چند نفر به عنوان دانش آموز بد روی تخته سیاه نوشته شده بود نماینده کلاس شروع به توضیح در مورد اسامی به اصطلاح شلوغ کرد وهریک از آنان نیز به دفاع از خود پرداختند یکی از آنان با صدای بلند حرف می زد کلاس را به آرامش دعوت کردم سکوت بر کلاس حاکم شد نفر به نفر به دفاعیات آنان از خود گوش میدادم همان چیزهای ابتدایی و ناچیز به قول خودمان ، اما برای دانش آموزان باور کنید چنین نیست ، آنان از نگاه و از دنیای خود به موضوع نگاه می کنند اما من و تو شاید ارزشی برای مسئله او قائل نشویم ،عمدا همان دانش آموز را جهت آوردن گچ به اتاق دفتر فرستادم ، در کلاس گچ موجود بود ،برای یک لحظه احساس کرد کاری رابه او سپرده ام باید در کمال احترام انجام دهد. بعد از پایان کلاس مرا صدا زد و به من گفت آقای خندانی من که در سر کلاس شلوغ کرده بودم هیچوقت انتظار نداشتم اینگونه با من برخورد کنید و به من کاری بسپرید به شما قول میدهم این لحظه را هرگز فراموش نخواهم کرد چون شما به من عزت واحترام بخشیدی و مرا در نزد دانش آموزان تنبیه نکردی اگر چه حتی لفظی هم باشد الان (محمد) همان دانش آموز شلوغ نماینده محترم کلاس است همین ذرات کوچک تربیتی است که انسانهای وارسته را تحویل جامعه می دهد (به خدا دانش آموزان هم احترام می خواهند، مسئولیت می خواهند، حرفهای خوب می خواهند) شیرینی این لحظه ها راهرگز فراموش نخواهم کرد.

(سردار خندانی ، مربی تربیتی راهنمایی شبانه روزی عباس آباد شهرستان بانه)

هفته اول سال تحصیلی بود. متن نیایشی را علاوه بر متن ارسالی مدیریت تهیه نموده بودم.

دانش آموزی را بر حسب اتفاق برای خواندن آن به جایگاه آوردم.

متن نیایش را خودم یک بار خواندم بعد آنرا به دست دانش آموز دادم تا باز بخواند.

در خواندن بعضی کلمات مشکل داشت احساس کردم لکنت زبان دارد.

به دانش آموزان نگاه کردم هر کدام عکس العملی از خود نشان می دادند.

یکی ریشخند می زد ،یکی می خندید و آن دیگری به من نگاه میکرد تا ببیند من چه عکس العملی از خود نشان می دهم،

با حالت تعجب به دانش آموزان نگاه کردم و به آنان گفتم چه کسی دیگر می خواهد این متن نیایش را برای ما بخواند؟

کسی حاضر نبود فورا به دانش آموزان گفتم این آقای ...... خیلی شهامت داشت

چون او داوطلبانه آمد (با اینکه مقداری هم لکنت زبان داشت ) یک بار دیگر متن را به او دادم تا قرائت نماید

دیدم خوشحال است احساس عجیبی کردم بعد از پایان مراسم با او بحث کردم،

گفت: ( شما به من غرور و شهامت آموختی ونگذاشتی دانش آموزان به من بخندند )

شاید همین برخوردهای به ظاهر کوچک و از پیش پا افتاده به نظر بعضیها سرمنشا بسیاری از تغیرات گردد.

حالا این دانش آموز علاوه بر متن نیایش همیشه به دبیر ادبیات میگوید:

من متن زیر را بخوانم ، من انشاء نوشته ام، آنرا بخوانم.

دنیای دانش آموز زیباست آنرا برایشان زیباتر کنیم آنانرا تشویق کنیم مطمئن باشیم ازاین کار پشیمان نخواهیم شد.

۱ ۲ ۳
دوستان
نظرات و پیشنهادات خود را برای بهتـــر شدنِ کارِ مربـــی به ما انتقال دهید.
محتوا و مطالـــب فرهنـگی - تربیــتی خود را حتــماً برای ما ارسال نمایید.
رونوشت (کپی) از مطالب تارنمای مربی ترجیحاً با قید منبع آزاد است.
استفاده تجاری از مطالب این تارنما مجاز نبوده و منوط به اجازه ما می باشد.
مربی؛ مرجعی برای مربیان تربیتی
|
www.morabbee.ir
ارتباط با ما: ۰۹۱۹۶۲۲۵۹۳۴

ابزار رایگان وبلاگ

رایانامه (ایمیل) خود را وارد نمایید: