خاطره ای از آقای قرائتی در مورد کارت عروسی:
من یک کارت عروسی از یک دختر خانمی که خانه پدرش رفتم، دستم آمد. از بس جذب این کارت شدم، کارتش را با خودم آوردم قم. یکی از افراد محترم تبریز، دخترش را عروس می کند بعد در کارت عروسیش می نویسد که: بسمه تعالی. دوشیزه فلانی و آقای فلانی به ازدواج هم در آوردند. بنا داشتیم جشن با شکوهی بگیریم شما را هم دعوت کنیم. اما تصمیم گرفتیم بودجه جشن را بدهیم به یک خواهر و برادر و آن ها هم ازدواج کنند. بنابراین جشنی نداریم کارت را فرستادیم که بدانید ما عروس شدیم ولی تشریف نیاورید. این کارت، کارت اطلاع بود که بدانید که ازدواج شد. گرچه از دیدارتان محرومم ولی امیداورام این عمل انقلابی اسلامی را بپذیرید. و اگر یک سال تشریفات ازدواج در ایران کم بشود، دختر و پسری بی زن و بی شوهر نمی مانند و اگر یک سال پول هایی که در ساختمان ها خرج دکور سازی می شود کم بشود، کسی بی خانه در ایران نمی ماند.
... کارت عروسی عمار، ایده ای فرهنگی؛ اینجا را ببینید ...
(برای ایده گرفتن مجموعه های فرهنگی در کارهای مختلفشون و بویژه دانشگاهیان)
اصل مهم این است که پدر در کنار همه خوبی های خود، هیچگاه دلِ مادر را در مقابل بچّه نشکند. مادر نیز هیچگاه غرورِ پدر را در مقابل بچّه از بین نبرد. با این کارها، بچّه، خوب تربیت می شود. این ها اصل اساسی است که برای درک مفهوم عبودیت باید در نظر گرفت. در دین نیز، کلیدی ترین مفهوم ولایت است. با پذیرشِ ولایت، در روابط بینِ پدر و مادر، این مفهوم به خوبی به کودک منتقل می شود. دینداری کردن بسیار ساده است. البته ژرفایِ معانیِ دین بسیار بالا است. دین بسیار دقیق و عمیق است. اما عمل به آن بسیار ساده است.
حاج آقا پناهیان
... برگرفته از ذریه طیبه ...
اگر بَرآنید تا فرزندی پاک، مؤمن، متشخّص، و متخلّق به اخلاق حسنه داشته باشید، سعی کنید به فرزندانتان “مسئولیت” بدهید، و بعد، از آنان مسئولیت بخواهید، و بدانید که این کار، کودکان را متشخّص بار می آورد. و احساس می کنند، که بقدری مهم و ارزشمند هستند، که به آنان مسئولیت واگذار می گردد. کودکان باید احساس “شخصیت” کنند، کسی که احساس شخصیت می کند با شدتِ تمام، خود را کنترل می کند، و سعی می کند کاری نکند که شخصیت او آسیب بییند، و یا لکه دار شود. وقتی که کودکان، احساس شخصیت نکنند، کم کم بی عار می شوند؛ یعنی “بی تفاوت” می گردند، چه از آنان تعریف کنید یا سرزنش نمایید، در هر دو حالت، بی تفاوت خواهند بود، و بدون هیچ عکس العمل.
آیت الله حائری شیرازی
... برگرفته از ذریه طیبه ...
بچه اگر از همان طفولیت هم غیبت بکند، نباید بگویید هنوز که مکلّف نشده است و یا هنوز تکلیف بر عهده اش نمی باشد. نه، عادت می کند. چطور بچه اگر قبل از تکلیف سیگار بکشد و یا معتاد شود قبول نمی کنید که بگویید چون بچه است و هنوز مکلّف نیست، چه اشکالی دارد که هروئینی بشود، یا چون هنوز مکلّف نیست، تریاکی یا سیگاری بشود اشکالی ندارد، نه! شما می گویید چه فرقی می کند؟ انسان وقتی که عادت کند، ضایع می شود. این هم عادت به کار بدی است، بچه که انجام بدهد، دیگر بدتر است. غیبت چه فرقی با آن کارها دارد؟ اگر بچه به یک کار بدی معتاد شد و وقتی هم که بزرگ شد دیگر نتوانست آن کار را ترک کند، چقدر از پدر و مادری که جلوی او را نگرفته اند ناراحت می شود.
آیت اللّـه حائــری شیــرازی
... برگرفته از ذریه طیبه ...
درِ گوشی: کودکان را به دو گروه تقسیم کنید و هر گروه به صف بایستند، طوری که رو به کلاس باشند. در گوش هر یک از نفرات اول هر ردیف، یک کلمه زمزمه کنید. حال جلوی کلاس بایستید و مسابقه را شروع کنید: ” حرکت ” اولین نفر هر ردیف برگشته و همان کلمه / جمله را در گوش پشت سری خود زمزمه می کند. او نیز برگشته و به نفر پشتی خود می گوید. به همین ترتیب تا آخرین نفر. به محض اینکه آخرین نفر، آن کلمه / جمله را شنید، به سمت معلم می دود و آن را به او می گوید. اولین گروهی که این کار را تمام کند برنده است.
.......................
نوشتن با پا: این بازی را ابتدا خودتان انجام دهید تا کودکان یاد بگیرند. یک قسمتی از جلوی کلاس که در دیدِ همگان است را انتخاب کنید. حال بپرسید: ” این چه حرفی از الفبا است؟ “ سپس به حالت آن حرف الفبا راه بروید کودکان حدس بزنند: حرف ” ر ” است؟ یا حرف ” و ” است؟ حال از داوطلبان بخواهید به جلوی کلاس آمده و همان حرکت را برای بقیه بچه ها انجام دهند.
.......................
گمشده را پیدا کن: این بازی برای تمرین صفاتِ مطلق، صفاتِ تفضیلی و عالی، مناسب است. کودکان را به گروه های کوچک تقسیم کنید. حال هر گروه در مورد یک شیء موجود در کلاس، جملاتی بیان می کند. به عنوان مثال: ” اون شیء کوچکتر از یک میز است- اون آبی است. اون بزرگترین شیء در طبقه کتابخانه است. وقتی گروه ها آماده شدند، به ترتیب جملات خود را بیان می کنند. بقیه کلاس با سوالاتی که می پرسند سعی در پیدا کردن آن شیء مورد نظر می کنند ” آیا اون، جعبه است؟ "
.......................
نقاشی در هوا: این بازی را ابتدا خود انجام دهید با انگشت اشاره خود یک حیوان در هوا بکشید. کودکان با دقت نگاه می کنند و حدس می زنند: ” اون نهنگه؟ ” اولین کسی که درست حدس بزند، به جلوی کلاس آمده و بازی را ادامه می دهد.
.......................
لب خوانی کردن: تعدادی کلمه / جمله بنابر سطح درسی کودکان انتخاب کنید و آنها را با آنها تمرین کنید. حال یکی از آن کلمات / جملات را بدون صدا و با حرکت لب ها ادا کنید. از کودکان بخواهید که حدس بزنند آن چیست. حال از بقیه بخواهید به نوبت همین کار را انجام دهند.
.......................
سبد میوه: این یک بازی فوق العاده برای تمرین گروه های مختلف لغات از قبیل رنگ ها، حیوانات، میوه ها، اعداد، پوشاک و … است. از کودکان بخواهید دایره وار بنشینند. از 2 تا 3 کلمه استفاده کنید و به هر یک از کودکان یکی را بگویید. مثلاً سیب، موز، هلو؛ حال معلم در وسط دایره می ایستد و یک کلمه را بلند می گوید. هر یک از کودکان که آن کلمه را داشتند، از جا بلند شده و سریع جاهایشان را با هم عوض می کنند. معلم هم در این میان با زرنگی، جای یکی از آنها می نشیند. اون کودکی که بیرون ماند، به داخل دایره آمده و همان بازی را ادامه می دهد.
.......................
کی از همه بزرگتره؟: با این بازی صفات عالی را تمرین کنید. از سه کودک بخواهید به جلوی کلاس بیایند. به آنها بگویید که می خواهید ببینید کدامیک از همه بلندتر هستند. آنها با ایستادن بر روی پنجه پا، سعی می کنند بلندترین باشند. حال از بقیه بخواهید بلندتر و بلندترین را بگویند. بازی را با لغات و صفات دیگر ادامه دهید ”کوتاه، چاق، لاغر، بزرگ، تند،… “ همچنین از این بازی ها مابین درس و برای رفع خستگی با کسالت کودکان نیز می توانید استفاده کنید.
... برگرفته از ذریه طیبه ...
روش آقای رجایی برای بیدار کردن بچه ها برای نماز صبح با توجه به اینکه در سن نوجوانی معمولاً خواب بچه ها قدری سنگین است و به خصوص خوابِ صبح که شیرین هم هست؛ این بود که بالای سر بچه ها می ایستادند و با شوخی به صدای بلند می گفتند: " بلند صحبت نکنید، بچه از خواب بیدار میشه!!!" .
بچه های ما بین 6 تا 10 سال سن داشتند و چون خودشان هم مایل بودند و ذوق داشتند، لذا بلند می شدند. تأکید آقای رجایی این بود که قبل از اینکه آفتاب بزند، آن ها بیدار شوند، اگر می دید آنها بیدار نمی شوند، بالای سرشان می نشست و با محبت و شوخی شانه های آن ها را مالش می داد و کمی حرف می زد تا با لطافت و ملایمت بیدار شوند و بنشینند. بعد که بلند می شدند، شانه های آن ها را می گرفت و آن ها را تا نزدیک دستشویی همراهی می کرد و قبل از رسیدن به دستشویی با شوخی یک ضربه ی ملایم با کف دست به پشت آنها می زد! با این روش های بسیار عاطفی توأم با مهر و محبت می خواست فرزندانش به نماز عادت کنند و از این امر هم خاطره تلخی نداشته باشند.
(راوی: همسر شهید محمّدعلی رجایی؛ کتاب به رنگ صبح)
... برگرفته از ذریه طیبه ...
امیر خوبی ها علی (ع) فرموده اند:
«ای مردم! به خدا سوگند شما را به هیچ طاعتی تشویق نمی کنم مگر قبلاً خودم آن را انجام می دهم و از هیچ کار خلافی باز نمی دارم مگر این که پیش از شما از آن دوری جسته ام.» به نقل از تفسیر نورالثقلین:۷۵/۱
و یا امام صادق (ع) فرموده اند:
«مردم را با عمل خود به نیکی ها دعوت کنید، نه با زبان خود.» سفینه البحار: ۲۷۸/۲٫
این یک حقیقت آشکار است که یک مربی، معلم یا مدیر فرهنگی، عمر خود را در مسیر تعلیم و تربیت صرف می کند و بخش عمده ای از وقت خویش را در این راه، هزینه می کند. پس چرا نباید با عمل به اندوخته های فکری خود و نکات خوبی که در صحبت ها، تعالیم، ارشاد ها و مشاوره ها به دیگران توصیه می کند، از این همه، برای خود نیز توشه ای بردارد!؟
وقتی یک مربی، خود به گفته هایش عمل می کند، با یک تیر، چند نشانه را هدف گرفته:
اول: در مسیر خودسازی قدم برداشته است. مفضل می گوید: محضر امام صادق (ع) رسیدم و از ایشان پرسیدم: رستگار به چه چیز شناخته می شود؟ حضرت فرمودند: «آنکه کردارش موافق گفتارش باشد، گواهی نجات او قطعی است و هرکه کردارش موافق گفتارش نباشد، دین و ایمان او عاریتی است.»
دوم: تأثیر قلبی و معجزه آسای کلامش را بیشتر می کند. حضرت امام صادق (ع) فرموده اند: «چون عالِم به دانش خود عمل نکند، اندرز او در دل ها کارگر نمی افتد و از آنها فرو می ریزد، همانگونه که دانه باران از سنگ صاف فرو می ریزد.»
سوم: عمل او در مقابل متربی یک نوع یادآوری یا تکرار تذکرات است. چقدر دردآور است، تصوّر این مطلب که روز قیامت فردی روانه دوزخ می باشد و آماده عذاب، ببیند در مقابل چشمانش، کسانی را که به بهشت می برند که اعمالشان نتیجه صحبت های اوست و در واقع او بانی بهشتی شدن آنها شده است و حال آنکه خود بهره ای نبرده و عملی برای آن روز ذخیره نکرده است. عجب حسرتی…! باید توجه داشت که این اصل، علاوه بر یک اصل تربیتی، یک اصل انسانی است که نه تنها مربیان بلکه همه والدین یا اصلاً همه انسانها باید در رعایت آن کوشا باشند.
( نکته کلیدی: همیشه استادم بهم می گفت: کیسه کش نباش! )
... برگرفته از تربیت اسلامی ...
رایانامه (ایمیل) خود را وارد نمایید: