<h2>.: مربی؛ مرجعی برای مربیان تربیتی :.</h2><span></span>
مربی؛ مرجعی برای مربیان تربیتی
موضوعات
تبلیغات
تبلیغات
۱۷ مرداد ۱۳۹۴

دکتر محمود برجعلی: روان شناس

آیا می دانید بازی کودک نه تنها وقت تلف کردن نیست،

بلکه راهی برای ابراز احساسات و تمرینی برای یاد گرفتن

مهارت های اجتماعی و ارتباط موثر با دیگران است؟

- کودک افسرده چگونه بازی می کند؟

این کودکان بیشتر ساعت های روز غمگین و گوشه گیر هستند

و به بهانه های مختلف از بازی با همسالان خودداری می کنند.

دوم لذت نبردن از کارها و بازی هایی است که معمولا کودکان همسن و سال از آن لذت می برند

بازی های آرام و بی سر و صدا را ترجیح می دهند، ممکن است ساعت ها تنهایی با عروسکش حرف بزند.

- کودک مضطرب چگونه بازی می کند؟

کودکان مضطرب معمولاً نمی توانند تمرکز کنند و خواب راحت و آرامی ندارند؛ برای همین انرژی خود را هنگام بازی زودتر از همسن و سالانش از دست می دهند. در بازی معمولاً رهبر نمی شوند و از اینکه مسئولیت هدایت بازی را بر عهده بگیرند، اجتناب می کنند و اعتماد به نفس پایینی دارند.

- کودک پرخاشگر چگونه بازی می کند؟

پرخاشگری انواع مختلفی دارد؛ مثل: گاز گرفتن، زدن، یا لفظی باشد مثل فریاد زدن و تحقیر کردن یا تجاوز به حقوق دیگران؛ گاهی والدین رفتارهای پرخاشگری را اصولاً پرخاشگرانه تلقی نمی کنند؛ مثلاً وقتی کودک به زور و با کتک اسباب بازی را از کودک دیگری می گیرد، این رفتار را با عُرضه بودن تلقی و تشویق می کنند. یکی از دلایل بسیار مهم پرخاشگری در کودکان یادگیری است و این را از والدینی که خُلقی عصبی و پرخاشگر داشته اند یاد گرفته اند و این یاد گیری در بازی های آنها نمود خواهند داشت. اسباب بازی را پرتاب می کنند و به عروسک ها ناسزا می گویند و کتک می زنند.

تا جایی که بتوانند از جمع کناره گیری می کنند و هنگام بازی با همسالانشان مُطیع و گوش به فرمان هستند. دیگران معمولاً سوء استفاده و مسخره می کنند. هنگام بازی گروهی انتخاب نمی شوند. از قوانین بازی اگر چیزی نفهمند سوال نمی کنند، می ترسند دیگران آن ها را کودن و احمق فرض کنند.

کودکان قرار است کودکی کنند. کودکان را سراغ علم و دانش نبرید و عجله نکنید زودتر بزرگ شوند. کودکی که کودکی نکرده و زود بزرگ شده در بزرگسالی کودکانه خواهد زیست. از فرزندتان دانشمند نسازید. ما قرار نیست بچه ها را تک بُعدی و ناقص الخلقه کنیم. کسی که تنها فکرش دانشمند شدن است، اعتیاد مثبت دارد که به اندازه اعتیاد منفی آسیب زننده است. هر نوع آموزش آکادمیک تا شش سالگی آسیب زننده ست. کودکان باید بازی کنند و با بازی کردن بیاموزند.

دکتر هلاکویی 

" باز آشغال میوه تو انداختی اینجا؟ نمی تونی دستتو دراز کنی بندازی تو بشقاب؟ آخه من چند بار بهت بگم وقتی میخوری نریز؟ من امروز جارو کشیدم، خستم کردی، چرا حرف گوش نمیدی؟ آخه من از دست تو چی کار کنم؟ "

زمانی که به این شکل حرف (غُر) می زنید، فرزندتان از جمله دوم به بعدِ شما را نمی شنود و کم کم یاد می گیرد اصلاً حرف های شما را نشنود. جمله خود را کوتاه، شفاف و مستقیم بیان کنید. " لطفاً آشغال میوه رو تو بشقاب بزار" آیا این روش معجزه می کند؟ در تربیت فرزندان هیچ میان بُری وجود ندارد و انتظار معجزه نداشته باشید، اما رابطه خود را نجات می دهید. با غُر زدن فقط فرزندتان یاد می گیرد حرف های شما را نشنود و یا تبدیل می شود به یک انسان طلبکار و ناراضی، چون غُر زدن را آموخته.

یکی از روشهای مهم تقویت عزت نفس در کودکان، پذیرش آنان در همه شرایط است. همه کودکان به ویژه کودکانی که پا به مرحله رشد می گذارند باید از آزادی و استقلال نسبی برخوردار باشند. ولی آنچه که آنان باید بدانند این است که در این جهان افرادی زندگی می کنند که ممکن است به آنان صدمه بزنند و آنچه که والدین انجام می دهند حفظ آنان از دست این افراد است.

بنابراین چه باید بکنید تا عزت نفس را در کودکتان تقویت کنید؟!

برای انجام این مهم چهار رکن وجود دارد:

1. محبت، 2. زمان، 3. انضباط، 4. پذیرش.

بیشتر اوقات دوست داشتن کودکان خیلی ساده و آسان است و در برخی مواقع مشکل.

ابراز محبت به کودکی که پیوسته بی تربیت، ناسازگار و بدخُلق است، همچون بیشتر کودکانی که دوران بلوغ را سپری می کنند، سخت است. جالب است بدانیم در این زمان است که او به محبت بیشتری نیاز دارد. والدینی که توجه می کنند، در واقع پایه عزت نفس کودکانشان را می سازند.

وقتی را که با کودکتان می گذرانید یکی دیگر از مواردی است که برای تقویت عزت نفس او مهم است. کودکان به زمان با کیفیت نیاز دارند. آنان به شما نیاز دارند تا در حیاط مدرسه و بازی و حتی در برخی زمان های معمولی در کنارشان باشید. این بدین معنا نیست که شما باید کاملاً در همه احوال مراقب کودکانتان باشید. اغلب برای بیشتر کودکان فقط حضور والدین در خانواده کافی است. گاهی اوقات مشغله کاری در بیرون از خانه به قدری زیاد است که مجبوریم زمان خیلی کمی را با کودکانمان بگذرانیم هیچ چیز مشکل تر از این نیست که برای بودن با کودک زمان کافی پیدا کنیم، ولی باید بدانیم که این زمان برای رشد کودک اهمیت دارد.

حکم فرما کردن انضباط در خانواده کاری بس مشکل است. تنظیم قوانین منصفانه و به کار بستن آن ها به طور منطقی می تواند مهارت های هر پدر و مادری را آزمایش کند. مهم نیست که شما چه حد و حدودی را در مورد کودکانتان بکار می برید، زیرا آنان همواره در جستجوی راه هایی برای شکستن این حد و حدود هستند. این امر طبیعی است. ولی کودکانی که از قوانین و حد و حدود آن تبعیت می کنند، احساس مهم بودن می کنند. مهم نیست که تا چه اندازه آنان ممکن است ازخود مقاومت نشان دهند.

یکی دیگر از ارکان عزت نفس در کودکان پذیرش است که انجام آن دشوار می باشد. 

برای والدین طبیعی است که نسبت به کودکانشان امیدواری زیادی داشته باشند. همه ما دوست داریم که کودکانمان دارای تحصیلات دانشگاهی بوده و یا بهترین شاگرد در کلاس درس باشند. ما از کودکانمان انتظارات زیادی داریم ولی آنان بیشتر انتظارات ما را برآورده نمی کنند. یکی از روش های مهم تقویت عزت نفس، پذیرش کودکان در همه شرایط است. هر کودکی دارای مشخصه منحصر به فرد خویش می باشد و از نقاط ضعف و قوت برخوردار است. به طور یقین ما باید انتظار داشته باشیم که کودکانمان تا آنجا که می توانند تلاش کنند. در هر صورت چه آنان در کاری به راحتی موفق شوند یا به سختی ازآن عبور کنند، تشویق کارهایشان و تصدیق قوه خود ارزشی برای آنان بسیار ضروری است.

قوانین روشنی را تنظیم کرده و آنان را اجرا کنید. کودکان اشتباه خواهند کرد و هیچکس همیشه از تمام قوانین پیروی نخواهد کرد. محدودیت ها را استوار ولی دوستانه اجرا کنید.

به کودکان خود امیدوار باشید. همه کودکان دچار اشتباه می شوند. به کودکان کمک کنید که از اشتباهات خود پلی برای موفقیت بسازند. به احساسات کودکانتان احترام بگذارید. هرگز نسبت به تردیدها، ترس ها، عقاید و افکار آنان بی اهمیت نباشید. پیشرفت کودکانتان را ارج نهید. کودکانتان باید بدانند که شما از آنان انتظار تلاش فراوان دارید ولی ظرفیت های آنان را نیز می شناسید؛ پیشرفت های آنان را تمجید کرده و هرگز آن ها را به خاطر اشتباهاتشان شرمسار نمی کنید. عقاید و ارزش های خود را با کودکانتان درمیان بگذارید. با آنان صحبت کنید و به صحبت هایشان گوش فرادهید تا بدین وسیله به آن ها اعتماد به نفس بدهید.

بازی موجب شکوفایی استعدادهای نهفته و بروز خلاقیت در کودکان می شود.

بازی عبارت است از هرگونه فعالیت جسمی یا ذهنی هدف دار که بصورت فردی یا گروهی، انجام و موجب کسب لذت و برآورده شدن نیازهای کودک شود. کودکان نقاط قوت و ضعف خود از جمله تمایل به فرمان دادن یا فرمان بردن، تهاجم یا تسلیم، اجتماعی بودن یا منزوی بودن و همچنین احساسات دوستانه یا خصمانه، افسردگی یا شادی، امیال و آرزوهای خود را از طریق بازی نشان می‌دهند. بازی، رشد عاطفی، اجتماعی، جسمانی و ذهنی کودک را به همراه دارد.

بازی، در رشد عاطفی کودک نقش مثبتی ایفا می‌کند به این صورت که نیاز به برتری جویی و بروز احساسات و عواطف، ترس و تردیدها و برو‌نگری را در کودک ارتقاء می‌دهد.

بازی در رشد اجتماعی کودک تأثیر بسزایی دارد و موجب ارتباط کودک با محیط بیرون، شکوفایی استعدادهای نهفته و بروز خلاقیت، همکاری، همیاری و مشارکت کودک می‌گردد. همچنین بازی موجب همانندسازی با بزرگ‌ترها شده و کمک می‌کند که کودک شکست را بطور واقعی تجربه کند. بازی در رشد جسمی کودک موثر بوده و باعث رشد و هماهنگی دستگاه‌ها و اعضای بدن و تقویت حواس کودک و توانمندی فکری و بدنی او می‌شود.

نقش بازی در رشد ذهنی کودک انکارناپذیر است. رفتار هوشمندانه را تقویت می‌کند و زمینه‌های لازم جهت یادگیری زبان و رشد هوشی و تفکر کودک را فراهم می‌سازد. آن‌چه که از بازی‌های فکری مخصوصاً «کاربرد آن در فلسفه و کودک» مورد نظر است، نقش بازی در رشد ذهنی کودک است که با استفاده از ابزارهای مورد نظر (اسباب‌بازی، داستان، فیلم، کارتون، عکس...) به ارتقاء رشد فکری او کمک می‌کند .

مراحل پیشرفت بازی در کودکان

با بررسی مراحل رشد کودک می‌توان متناسب با سن کودک، بازی‌هایی برای آن ها طراحی کرد که با اجرای آن، کودکان از توانایی‌های مناسبی برخوردار ‌شوند. بدیهی است که هرکودکی این مراحل را با توجه به ویژگی‌های ذهنی ـ جسمی خود طی می‌کند، ولی رشد کافی به معنای کسب و تسلط بر مهارت‌ها و توانایی‌هایی است که کودک در بزرگسالی به آن ها احتیاج دارد و پیشرفت در آن، بوسیله بازی صورت می‌گیرد؛ که این مهارت‌ها را کودک در طی مراحل زندگیش از بدو تولد تا سنین ابتدایی ورود به دبستان می‌گذراند. کودک هرچه روند رشد و تکامل را می‌پیماید، نحوه بازی‌های او، از شکل جسمی و عاطفی خارج شده، به سوی ذهنی و خلاقیتی سوق پیدا می‌کند. البته لازم به ذکر است بازی‌های جسمی، زمینه‌‌ساز بازی‌های ذهنی در کودک هستند.

کودکان تجربیات مثبت و احساسات موفقیت‌آمیزی را با انجام بازی بدست می‌آورند؛ بازی‌های خلاق، فرصتی را برای کودک فراهم می‌آورد تا از قوه خلاقیت و تخیل خود در حل مسئله استفاده کرده، آن را رشد داده و تقویت نماید.

بازی زمینه‌های لازم جهت رشد هوشی و تفکر کودک را فراهم می‌سازد.

اهمیت بازی، در دوران اولیه کودکی

بازی یکی از عوامل مهمی است که بر روحیه و شخصیت کودک اثر گذاشته و بخش جدایی‌ناپذیر زندگی اوست. روان‌شناسان و جامعه‌شناسان بر این باورند که بازی در سال‌های اولیه برای کودک بسیار حیاتی است و به جز پدید آوردن شادی، برای رشد جسمی و روان‌شناختی کودک اهمیت ویژه‌ای دارد. به وسیله بازی، کودک راه‌های برخورد و تعامل با محیط پیرامون خود را فرا می‌گیرد و مهارت‌های اجتماعی و زبانی را کسب می‌کند. بازی، فرصت‌هایی را برای «ابراز وجود» و «خلاقیت» در کودک فراهم می‌کند و نیز راهی مناسب برای تخلیه هیجان‌ها و انرژی‌های اضافی در او است. کودک از طریق بازی با فرهنگ جامعه خویش آشنا می‌شود؛ هنجارها و ارزش‌های اجتماعی را درونی می‌کند و در نهایت، نقش‌های اجتماعی را می‌پذیرد.

امروزه اهمیت بازی در دوران کودکی با پژوهش‌های گسترده‌ای به طور کامل تأیید شده است. برای مثال؛ اگر کودک را به ماهی تشبیه کنیم، بازی همانند آب زلالی است که کودک در آن شناور می‌باشد. پس بازی برای کودک، همان زندگی است. از این‌رو باید شور زندگی را در میان کودکان ایجاد کرد و کودکان را همواره به بازی تشویق نمود. چنانچه کودکی را از بازی محروم کنند، موجودیت، سلامت و آینده‌اش را از او ستانده‌اند. دنیای بدون بازی، از نظر کودک، زندانی بیش نیست. بازی، زیرمجموعه سرگرمی است. سرگرمی دارای زیرمجموعه‌های متفاوت و تا حدی مرتبط به یکدیگر است که انواع بازی (از قبیل فکری و جسمی) شاخه‌ای از آن محسوب می‌شود.

در حقیقت می‌توان گفت بازی، نوعی سرگرمی با ویژگی‌های زیر است:

هیجان‌انگیز؛ هدفمند؛ متناسب با سن کودک؛ برانگیزاننده کنجکاوی؛ انتخاب آزادانه؛ لذت بخش و ...

پژوهشگران و معلمان (فلسفه و کودک) برای بازی اهمیت خاص و ویژه‌ای قائل هستند.

در صورتی‌که بازی همه یا برخی از موارد زیر را بدنبال داشته باشد، «فکری» محسوب می‌شود:

ـ توانایی حل مسئله ـ ایجاد خلاقیت و ابتکار ـ رشد ذهنی و مهارت فکری (دقت و تمرکز)

ـ برانگیختن حس رقابت ـ مهارت ارتباط برقرار کردن (بین اشیاء، پدیده‌ها، کلمات و...)،

ـ یافتن شباهت‌ها و تفاوت‌ها ـ کشف قابلیت های خود و تقویت حواس 5 گانه (گفتاری، شنیداری و ...)

ـ ایجاد تشخیص، ارزیابی و انتخاب درست ایده‌ها ـ ایجاد کندوکاو فلسفی

ـ بوجود آوردن حس همکاری مسئولیت‌پذیری و مشارکت ـ بالا رفتن میزان یادگیری ـ پیش‌بینی

بنابراین دامنه سرگرمی وسیع است. به عنوان مثال گوش دادن محصولات صوتی، تماشای محصولات رسانه‌ای، بازدیدها، مطالعه کتب و .. از جمله سرگرمی ‌هایی است که در صورت داشتن ویژگی‌های بازی و فراهم آوردن موجبات مذکور، جزء بازی‌های فکری محسوب خواهد شد.

منبع: بازی کودک در اسلام، محمد صادق شجاعی

در 3 سالگی اوج لجبازی کودک بروز می کند. 

در این سن بخش مهمی از شخصیت به نام "من" بروز می کند. 

در کودکان 3-4 ساله، مرتب کلمه خودم را می شنویم. خودم لباس بپوشم. خودم غذا بخورم. خودم راه بروم و ......

حال اگر والدین به علت کم حوصلگی و ناشکیبایی، کودک را تنبیه کنند یا با کودک دعوا کنند، این لجبازی ها را تثبیت می کنند.

.......................

از مشخصات دیگر این گروه سنی، لذت بردن از کارهایی است که ریخت و پاش دارند.

و شاید این اصطلاح را بارها شنیده اید که این کودک از کثیف کاری لذت می برد.

و مهم تر این که از نگهداری ادرار و مدفوعشان لذت می برند. " کاملا امری طبیعی است. "

تنبیه یا مواخذه کودک به این دلایل پایه گذار رفتارهای وسواسی در بزرگسالی است.

مادران گرامی لطفا دقت داشته باشید که کودکان در این سنین دائماً می خواهند تجربه کنند. 

به طور مثال مادر می گوید لیوان را لبه میز نگذار می افتد، اما کودک دقیقا آن را لبه میز میگذارد تا ببیند اگر لیوان بیفتد چه اتفاقی می‌افتد. 

یا مادر می گوید: به سینی نخود و لوبیا دست نزن، می ریزد؛

اما کودک 3ساله به عمد یک مشت لوبیا بر می دارد و در فضا پخش می کند.

.......................

پس واکنش ما به کودک شکل گیری شروع لجبازی است.

برخوردها با کودک متناسب با سن او شکل می‌گیرد. 

دقت کنید در مورد لجبازی رِنج سنی 2 و نیم سال تا 4 و نیم صحبت میکنم. 

شما وقتی به کودک می گویید مراقب باش آب را نریزی و عمداً آب را ریخت، در این جا شما درس مهم خویشتن داری را به کودک خود داده و با حوصله می گویید دیدی ریخت. و توضیح دهید؛ مثلاً فرش خیس شد بیا با هم خشکش کنیم. یا نخود و لوبیاها ریخت «مهم؛ وانمود کنید که شما نه عصبانی شدید نه عمدی در کار بوده.» بیا با هم جمع کنیم. حین انجام کار توضیح دهید چقدر جمع کردن این لوبیاها سخت است. دفعه بعد باید بیشتر دقت کنیم تا نریزد یا اینکه دیگر این میوه‌ها که ریخت زمین بدرد استفاده نمی خورد. بهتر است جمله های تاکیدی راخطاب به خود و کودک ذکر کنید.

... از کتاب پاسخ به والدین، خانم دکتر سیما فردوسی ...

اصول کلی پاداش دادن در زمانی که می خواهیم برای کودک کادو بخریم:

١. هدف رفتاری باید مشخص باشد. برای مثال نباید بگیم اگر دختر خوبی باشی برات عروسک میخرم. کودک گیج می شود. دختر خوب بودن یعنی چه؟ باید کاملاً برایش مشخص کنیم: مامان جون اگه امروز که رفتیم مهمونی به همه سلام کنی واست عروسک میخرم.

2. پاداش باید با کار انجام شده توسط کودک متناسب باشد. برای مثال برخی مادران می گویند: اگه تو مهمونی به همه سلام کنی واست تبلت میخرم. یا اگه همه نمراتتو بیست شدی واست شکلات میخرم. این پاداش ها برای کار انجام شده کم یا زیاد هستند و تناسب ندارند.

3. زمانی که کودک کار مثبت را انجام داد پاداش را بلافاصله بدهیم و به تعویق نیندازیم. به تعویق انداختن باعث می شود کودک به حرف مادر اعتماد نکند و دیگر به خاطر پاداش احتمالی کاری را انجام ندهد.

4. پاداشی که برای کودک فراهم می کنید باید چیزی باشد که مورد علاقه کودک است.

5. باید ثبات داشته باشید. هر بار که کودک انجام داد باید برایش بخرید تا زمانی که آن کار برای کودک به عادت تبدیل شود. نگذارید به شما بی اعتماد شود.

6. پاداش قول داده شده نباید جزو حق و حقوق اصلی کودک باشد. مثلاً نباید بگویید اگر فلان کار را انجام دادی، واست ناهار میپزم. ناهار از حقوق اصلی کودک است. ولی می توان گفت برات ماکارونی میپزم به جای بادمجون.

7. پاداش ها باید متنوع باشند. زیرا پاداش تکراری پس از مدتی ارزش خود را از دست میدهد و محرّکی برای کودک نخواهد بود.

8. پاداشی را تعیین کنید که برایتان قابل اجرا باشد. مثلاً مادر و پدر خسته از سرکار آمده اند و به کودک می گویند اگر مشقاتو تموم کنی میریم شهربازی. مسلماً نمی توانند در آن ساعت کودک را به آنجا ببرند. کاری را قول بدهید که قادر به انجام آن باشید.

... البته باید مواظب شرطی نشدن کودک باشیم ...

۱۷ مرداد ۱۳۹۴

احتمالا کودکانی را دیده‌اید که پس از یک اشتباه سهوی، ساعت ها به مادر یا پدر خود چسبیده و با گریه و زاری از او می‌خواهند که او را ببخشد و یا نگران هستند که پدر و مادر ناگهان ترکشان کند.

«دیگه دوستت ندارم، دیگه مامان تو نیستم، من میرم بابای پارسا میشم اون خیلی مودب تره، اگه یه بار دیگه این کارو بکنی دیگه منو نمی بینی، خیلی بچه ی بدی هستی دیگه باهات هیچ وقت حرف نمیزنم!»

اینها جملاتی هستند که همه‌ی ما متاسفانه گهگاهی از زبانِ پدر و مادران برای تنبیه کودکان می‌شنویم. غافل از این که این جملات همچون زهری وارد بدن کودک می‌شوند و الگوی «به هرچه می گویند گوش بده وگرنه طرد می‌شوی» در کودک شکل می‌گیرد.

گاهی برخی مراجعانم از این گلایه دارند که چرا کودکانشان در بازی با کودکان دیگر به هرچه آن ها بگویند گوش می دهند، اگر کودک دیگر اشتباه کند باز هم این کودکان آنها هستند که عذرخواهی می کنند و به اصطلاح به آن ها باج می دهند تا «فقط باشند»، وقتی مسئله ریشه یابی می شود به الگوی اضطرابی در کودک بر می‌خوریم که اتفاقاً از جانب پدر و مادر به او خورانده شده است.

«باج بده تا پذیرفته شوی، باید هـــرچه دیگران می گویند انجام بدهی وگرنه تو را ترک خواهند کرد و تو تنها خواهی شد»، این ها باورهایی است که در ذهن این کودکان شکل گرفته، همین باور، گاهی موجب می‌شود تا گاهی کودک جرئت ورزی خود را از دست بدهد و از منافع خود چشم پوشی کند و حتی در مواردی که موردنیاز است نتواند به دیگران بگوید «نه». البته موضوع به اینجا ختم نمی‌شود...

... منبع گمنام ...

دوستان
نظرات و پیشنهادات خود را برای بهتـــر شدنِ کارِ مربـــی به ما انتقال دهید.
محتوا و مطالـــب فرهنـگی - تربیــتی خود را حتــماً برای ما ارسال نمایید.
رونوشت (کپی) از مطالب تارنمای مربی ترجیحاً با قید منبع آزاد است.
استفاده تجاری از مطالب این تارنما مجاز نبوده و منوط به اجازه ما می باشد.
مربی؛ مرجعی برای مربیان تربیتی
|
www.morabbee.ir
ارتباط با ما: ۰۹۱۹۶۲۲۵۹۳۴

ابزار رایگان وبلاگ

رایانامه (ایمیل) خود را وارد نمایید: