<h2>.: مربی؛ مرجعی برای مربیان تربیتی :.</h2><span></span>
مربی؛ مرجعی برای مربیان تربیتی
موضوعات
تبلیغات
تبلیغات

در مرکز تربیت معلم دینی عربی دارالفنون، به دانشجو ها می گفتم: آقایون شما کاری بکنید که دانش آموزا از شما خوششون بیاد ، شمارا دوست داشته باشند، اگه دبیر دینی را دوست داشته باشند، صدای قرآن که بشنوند به عشق شما به اون توجه می کنند. صدای اذان را که بشنوند به یاد شما از اون لذت می برند. هیچ چی هم به اونا یاد ندید، حداقل در اونا گرایش به دین به وجود آورده اید. اونا خودشون به دنبال دین، راه می افتند. هدف اصلی درسِ دینی همینه، شما اگه سخن مولفین کتابهای دینی را خطاب به خودتون در اول کتاب های دینی بخونید، اونا از شما همین هارا میخوان. ... شما این کار را بکنید اگه ثواب داشت مال شما، هرچی هم گناه داشت مال من. بعد به اونا می گفتم چه قدر... دبیران دینی که باعث نفرت دانش آموزان از دین شده اند و چه دبیران ریاضی که اقلیت ها را وارد اسلام کرده اند. نمونه ی این دبیران ریاضی دوست عزیزم آقای ...... دبیر منطقه ی 10 تهران که بااخلاق جذاب و بیان هنرمندانه ی زیبایی های اسلام درآموزشگاه علمی مهربان در خیابان ستارخان، دانش آموز غیر مسلمان را عاشق اسلام و وارد اسلام کرد. واما خاطره ی تلخی هم از یک معلم دینی ........ دوران آموزش نظامی را در پادگان باغ شاه (حر) می گذراندیم. استادی داشتیم که به ما روان شناسی درس می داد. در تمام صحبت هایش کینه ای پنهان از دین و دین داری به مشامم می رسید. به خودم می گفتم این استاد برای دین زدایی آمده نه روان شناسی...... یک روز نمی دانم به چه مناسبتی این خاطره را از دوران دبستان خود تعریف کرد: یک معلم دینی داشتیم، خیلی سخت گیر بود. امام هارا گاه از اول به آخر می پرسید. بعضی وقت ها هم می گفت: از آخر به اول بشمرید. یک روز مرا بُرد پای تخته و گفت: امام ها را بگو... من از ترس، هیچ چی به خاطرم نیومد. بعد به من گفت: کف دستت را بیار بالا: اول حضرتِ...... ؟! ( همراه با کوبیدن چوب تر کف دست من ) دوم امامِ.........؟! ( ضربه ی دوم ) و همین طور.... ضربه ی هشتم را که زد از هوش رفتم. از آن وقت ................ از بیان بقیه ی حرف های استاد روان شناسی معذورم... حالا برادران عزیز پرورشی و دینی، این شما و این امانت های الهی در دست شما. تا کدام راه را بپسندید. ومن الله التوفیق.

... استاد محمدحسن صاحبدل ...

این مطلب توسط یکی از مخاطبینمون -از مسجد شیخ صدوق بهبهان استان خوزستان- برای ما ارسال شده،

ما هم در اینجا نشر میدهیم که ان شاءالله مورد استفاده دوستان و بزرگواران دیگر نیز قرار گیرد.

طــــــــــرح :

سلام؛ خسته نباشید

ما تو مسجدمون یه طرح رو اجرا کردیم که خدا رو شکر خیلی مورد استقبال بچه ها قرار گرفت.

این بود که: "اومدیم از بچه های حلقه های پایین (کوچکسال) عکس گرفتیم، بعد دور عکس رو درآوردیم و فقط خود عکس شخص رو استفاده کردیم. بعد اسمشون رو به عکسشون چسبوندیم. بعد عکساشون رو به صورت حلقه به برد دانش آموزی چسباندیم و همچنین عکس مربی حلقه رو هم بین حلقه یعنی بین عکس بچه های حلقه قرار دادیم. حتی باعث شده بود که روزهای بعد، بچه های کوچکسال مسجد با چندتا از دوستانشون که مسجد هم نمیومدند، میومدند مسجد و دوستانشون می گفتند که اگه می شه عکس ما رو هم بزنید توی این تابلو!"

... باتشکر از دوستان عزیزمون در مسجد شیخ صدوق بهبهان (استان خوزستان) ...

  

اجرای یک یا دو ختم قرآن همزمان در یک روز به صورت جمعی :

در مناسبت های مختلف سال (ملی- مذهبی) می توان با تقسیم قرآن به حزب های مختلف و قسمت کردن آن ها بین دانش آموزان به شکل حضوری در نمازخانه یا در منزل همزمان یک یا دو ختم قرآن به نیت هدیه به ارواح طیبه معصومین، شهدا و امام راحل داشته باشیم.

طرح سیب :

 به تعداد دانش آموز سیب قرمز خریداری شد. به هریک از سیب ها با نخی جالب برگه های کوچکی حاوی عکس سیب و اعلام حزب مورد نظر، آویزان شد. پس از آن سیب ها در سبدهای آلومینیومی به نمازخانه مدرسه برده شد و در سفره ی قرآن قرار گرفت. سفره قرآن حاوی؛ رحل، قرآن، شمع و تزیینات پارچه ای سبز رنگ و اعلام طرح سیب به صورت تابلو در وسط بود و با گل تزیین شده بود. سپس رحل های قرآن که روی هر کدام یک جلد کلام الله و یک سیب با حزب مشخص بود گرداگرد سفره در چند دایره در سطح نمازخانه چیده شد و در دو برگه A3 جدولی که احزاب و شماره ی آن ها با نام سوره مورد نظر (آغاز و پایان) معین گردیده بود در ابتدا و انتهای نمازخانه نصب شد و تلاوت همزمان دو ختم قرآن آغاز گردید. این برنامه 45 دقیقه به طول انجامید و تجربه ی متفاوتی از قرآن خوانی با توجه به معنی بود. انتخاب سیب ها و به تبع آیه های مورد نظر برای بچه ها نحوی تفأل به قرآن محسوب می شد که سعی شد در راستای تاکید بر این نکته که هر کدام مخاطب خاص آیاتی است که در طرح سیب به او سپرده شده، جهت دهی شود.

تنظیم: بخش تربیتی مدرسه اینترنتی تبیان

با عرض سلام

اردوی مشهد بود...

اردویی که با مدرسه رفته بودیم و یکی از بهترین مسافرت های زندگیم. اوایلش زیاد توی جو اینکه اومدیم یک اردوی زیارتی نبودم، بیشتر توی جو اینکه با بچه ها باشیم و شوخی کنیم و از اینجور حرفا بودم...

روز آخر بود فکر کنم صبح شایدم ظهر، اما قبل از حرم با اونایی که داشتم میرفتم حرم یه کمی وقت گذشت و دیر داشت میشد. خب من از اونا جدا شدم و خودم رفتم. توی حرم یه زیارتی خوندم ولی هنوز توی جو زیارت نبودم گذشت و گذشت تا وقتی که داشتند مراسم خداحافظی از امام رضا رو انجام میدادند اونجا من دیر رسیدم و اواخر مراسم رسیدم خلاصه تا رسیدم مراسم تموم شد و گفتند سریع بریم. منم که داشتم میرفتم -خب وقتی داریم از حرم خارج میشیم یه کمی عقب عقب راه میریم- همین که نگاهم به گنبد امام رضا (ع) خورد، انگار نمی تونستم دل بکنم. همین جور گریه میکردم.. شاید اولین بارم بود که اینجوری داشتم گریه میکردم. آخه نه حواسم بود توی سفر نه اینکه خیلی کارهای خوب کرده بودم که سرم رو بالا بگیرم. خلاصه اینکه بین گریه هام یه دعا کردم بعد از اون رفتم و پیش خودم گفتم: امام رضا (ع) دعای من رو که قبول نمیکنه، چون من به امام رضا (ع) توجهی نکرده بودم، اما باز هم لطف این امام شامل حال من شد و دعام وقتی برگشتم تهران اجابت شد، اون دعا هم سلامتی مادربزرگم بود که واقعا در کمال ناباوری اجابت شد.

... آقا طه از تهران ...

دوستان
نظرات و پیشنهادات خود را برای بهتـــر شدنِ کارِ مربـــی به ما انتقال دهید.
محتوا و مطالـــب فرهنـگی - تربیــتی خود را حتــماً برای ما ارسال نمایید.
رونوشت (کپی) از مطالب تارنمای مربی ترجیحاً با قید منبع آزاد است.
استفاده تجاری از مطالب این تارنما مجاز نبوده و منوط به اجازه ما می باشد.
مربی؛ مرجعی برای مربیان تربیتی
|
www.morabbee.ir
ارتباط با ما: ۰۹۱۹۶۲۲۵۹۳۴

ابزار رایگان وبلاگ

رایانامه (ایمیل) خود را وارد نمایید: